عکس و خبر کوتاه
خبر اول:
النا خانم مهارت جدیدشون کلید درآوردنه .... رو همین حساب کلید جاکفشی مامان جون هم در آورد در حالی که جاکفشی قفل بود و معلوم نیس چیکارش کرده مامان جون هم مجبور شدن در یک عملیات انتحاری درو بشکنن
خبر دوم:
با زحمات زیاد مامان شیما تو از شیر گرفته شدی و به جرگه ی سفره نشین ها پیوستی
یکم لاغر شدی و یه کوچولو شبا بهونه گیری میکنی ولی خب انشالا به زودی بهونه گیریات تموم میشه و دوباره تپل مپل میشی
خبر سوم:
علی پسر همسایه که به عبارتی دوستت محسوب میشه وقتی داشت میوه میخورد شروع به سرفه میکنه و قبل ازینکه مامانش بهش برسه تو خیلی سریع با زدن چند تا ضربه تو کمرش حالشو خوب کردی و این وسط مامانی و مامان علی فقط داشتن به کار تو میخندیدن...قربونت بشم که دوره های هلال احمر رو نرفته از بری
و حالا عکسات....تشریف ببر به ادامه مطلب..
این شال و کلاه رو خاله منا واست بافته(بهش گفتم واسه منم ببافه ولی...)
این لباس عروس رو مامان شیما و بابا حسین واسه جشن تولد یک سالگیت گرفتن ولی تازه اندازت شده از بس که اونموقع کوچولو موچولو بودی عشقم
و این هم فیگورای عکاسی جنابعالیه با عینک جدیدتون
قربون شجاعتت....
وقتی که جزوه ی خاله هدارو برمیداری و خیلی جدی درس میخونی